فرصت گردشگری را از دست ندهید؛
کرمان در میزبانی بیطاقت است
مینا قاسمی - آسمان کرمان این روزها سرپناه نغمههای اصیل نواحی ایران است. از 16 تا 19 آبانماه جاری دوازدهمین جشنواره موسیقی نواحی ایران در کرمان برگزار میشود و این شهر میزبان استادان، پژوهشگران، خالقان و حافظان نغمههای ایرانی است.
هنرمندان و هنردوستانی که به زیبایی حرمت مینهند و شگفتزدهاش میشوند. به همین دلیل متن پیشرو سعی دارد، به رسم مهماننوازی از ایشان دعوت کند تا در این چند روز سکونت در کرمان، فرصتی بیابند و گشتوگذار در کرمان را از یاد نبرند. کرمان تاریخ زیبای ما است که در هیات جغرافیا و بناهای منحصر بهفرد خود جلوهگری میکند. میگویید نه؛ آفتاب که زد، سازهایتان را بردارید و نیت به رفتن کنید. شما که با تصنیف طبیعت آشنائید و دوات نوازندگیتان را با فکر به شقایق کوک میکنید، حالا نیت به کوکِ زیرتری کنید و به راه شوید که کرمان در میزبانی بیطاقت است. برای مهمان سفر کرده، اهل طبیعت یا مدهوش صنعتگری خشت و خاک و کاشی بودن، دیگر مهم نیست، مهمان آمده که چند روزی بماند و ببیند آنچه را که تا دیروز ندیده است؛ بنابراین در این نوشته، تلفیق طبیعت و صنعتگری پیش چشم گذاشته شده که برای هر دو ذائقه مفید است.
برای فصل برگریز، غمزۀ «ماهان» معروف است. جادۀ «هفتباغ» که به سمت ماهان کشیده شده، طراحی شده برای نیازمندانِ به رنگ آبی آسمانی؛ و حالا که پاییز غالب شده، زرد و آبی شده محل جدید این مراجعۀ عارفانه. وارد جادۀ هفتباغ که شدید، تقویتِ حواس و تمرکزتان را احساس خواهید کرد؛ اگر تا دیروز شهر و خیابانهای باریک و پر از تراکم خودروها آزارتان میداد، حالا وقت دوا و درمان است. جادۀ هفتباغ با گستردگیاش برایتان پردۀ سینمایی عریضی خواهد شد که بعد از بازگشت همیشه برای تماشای آن فیلم مستند دلتنگی خواهید کرد. برای این جاده، رانندگی بیشتر اثر میکند تا قدم زدن در حاشیۀ آن. پس با خیالی آسوده پیشانیتان را به شیشۀ خودرو تکیه دهید تا این دارو کمکم اثر کند. پس از چند دقیقۀ لذتبخش به میدانی بزرگ خواهید رسید که به شما فرصت انتخاب میدهد: میخواهید به باغ شازده بروید؟ یا آستانۀ شاهنعمتاللهولی؟ به پیشنهاد من: اول آستانۀ شاه، و سپس باغ شازده. حالا که در هر برّ و بیابانی امکان وجود باغ و بستان هست و در هر مملکتی بنا و حدیقهای خوشآبو رنگ، اما امروز کجا میشود محلی برای تصوّف و مراقبه پیدا کرد و دل به حال سپرد؟ به علاوه، آستانۀ شاه که درست در مرکز ماهان قرار گرفته، اطراف این شهر کوچکِ خزانزده را ازدحام طبیعت فرا گرفته. پیادهروهایش، مردمش و خیابانهایی که هوس قدم زدنی طولانی را به جان آدم میاندازد دیگر نمیتواند بر بازدید از باغ شازده غلبه پیدا کند. برای باغگردی زمان وجود دارد، اما «وقت»، نه. صحن آستانه و تماشای قرینهای که آدمی را به معرفت حضور شاه میرساند چنان مراقبهای به وجود میآورد که وقتی به دیار خود بازگشتید دیگر از کلمۀ آستانه برای تعاریف خود استفاده نمیکنید، میگویید به «معبدی» رفته بودیم که عارفی در آن آرام گرفته بود. میگویید از وقتی که به آنجا رفتهاید هوای شمعدانی لحظهای آرامتان نگذاشته و به جان خاک میافتید برای پرورش شمعدانیهای بیشتر و میگویید از وقتی از آنجا برگشتهاید سیم سازتان در دستتان پاره میشود.
پس از ماهان، دل به بازار کرمان بسپارید و به دنبال یک بازارشناس بگردید. با آفتابِ تازه و کمترین وسایل به راه بزنید که بازارگردی زمانی بیشتر از سی دقیقه میخواهد. پس بارتان را سبک کنید و لباس راحت بپوشید که راه کمعرضی که از میدان ارگ شروع و به میدان مشتاقیه ختم میشود، برایتان یادآور قربت خواهد بود. وارد بازار که شدید عطر عطّاریها طرب را به شما خاطرنشان خواهد کرد و برای خرید، سراغ بطریهایی از رایحۀ بازار را خواهید گرفت. غروبهای پاییز که شبهای بلند دارد برای مراجعۀ دوباره به بازار بهترین وقت است. محض احتیاط بارانی هم بردارید. باران آبان را نمیشود جایی غیر از میدان گنجعلیخان سر کرد.
گنبد جبلیه و جنگل قائم برای عصر مناسبتر است. عصرهای پاییز آسمان کرمان میشود محل تجلّی، و برای ملاقات آن، جایی بهتر از محوطۀ گنبد جبلیه نیست. شبها بنا درست دیده نمیشود. این گنبد که از راه کمربندی به آن دید کافی وجود دارد محل استراحت آفتاب روز است. لباس گرم بردارید که محوطه باز است و زمهریر خزان، شوخ. برای تفریح و آرامش راهباریکههای کوههای جنگل قائم بهترین محل است. یک نیمطبقه از کوه را آسفالت کردهاند و نیمکتهای زرد رنگِ دو نفره را روبهروی آبشار و منظرۀ درختان انبوه پشت سر نصب کردهاند که بتوانید به هر طرف که دلخواهتان است روی بگردانید. آبشاری که از جلوی پایتان رد میشود دیگر از خاطرتان پاک نخواهد شد. یک عصرانۀ گرم میتواند شما را تا شب به این محل متعهّد کند.
حالا که در فصل مخصوصِ ترانهسازی، آمدهاید که بنوازید، به این قطعههای شعری گوش کنید و سطرهای شعری به نام کرمان را هم بخوانید. اگرچه گاهی خارج از ریتم اما ناکوکیاش را بگذارید به حساب دست ناشیِ نوازندگاناش، وگرنه این ساز،همواره بساز است.