نگاهی به فیلم «قانون مورفی» ساخته رامبد جوان
یک گام به عقب
رامبد جوان با برنامه «خندوانه» چندین سال است که به عنوان چهرهای شناخته شده و مطرح در حال فعالیت است. ساختار برنامه خندوانه به گونهای بود که توانست در مدت کوتاهی توجه خیل عظیمی از مخاطبان را به خودجلب کند و به عبارتی این برنامه از معدود برنامههایی بود که موجب آشتی مخاطبین با تلویزیون شد. و حالا رامبد جوان در کنار ساخت خندوانه بعد از فیلم «نگار» با فیلم «قانون مورفی» ثابت کرده که در زمینهٔ کمدی آدم نسبتا بهروزی است که جدا از اینکه میداند چطور تماشاگرش را بخنداند، سلایق و علایق شخصیاش را هم در فیلمهایش رعایت میکند.
تیزرهای منتشر شده از فیلم بیشتر این موضوع را القا میکرد که با فیلمی کمدی از گونه اسلپ استیک (کمدی بزن بکوب) مواجه هستیم ولی حقیقت این بود که با اندکی تفاوت، فیلم در دام سخیف بزن و برقص افتاده است. البته باید به این نکته توجه کرد که فیلم قانون مورفی اثر موفقی است. کمدی مفرحی از کار درآمده که با اجرای حرفهای تماشاگرش را میخنداند. از همان سکانس افتتاحیه و تعقیب و گریز دو ماشین، رامبد جوان تماشاگر را جذب میکند. تماشاگر کمدی ایرانی هرچند باعث شده تمام کمدیهای بامزه و بیمزه این سالها پرفروش شوند اما اتفاقا خنداندناش کار سادهای نیست. او از همان اول مخاطبش را با ترکیبی از شوخیهای جنسی، شوخی موقعیت، شوخی اجرایی و انواع و اقسام جنسهای کمدی جذب میکند و تماشاگر نباید صبر کنید تا قصه پیش برود و موقعیت کمدی ایجاد شود و با گونهای از کمدی مواجه میشود که ساختار آن بر پایه یک موقعیت مسخره بنا شده است. فیلم دارای یک افتتاحیهٔ خوش ریتم با فرم و ساختاری مناسب آغاز میشود. دو پلیس که یکیشان قهرمان فیلم است و بیشتر از اینکه بدشانس باشد بیعرضه است دنبال ماشینی میکنند که سرنشیناش یک دلقک است. دیوانهبازیهای رامبد جوان به عنوان کارگردان فیلم از همین جا شروع میشود. انگار قرار بوده که فیلم در اجرا شكل بگیرد و برای همین ضعف کلی قانون مورفی به فیلمنامه برمیگردد. فیلمنامه اسکلت لازم را برای پرداخت ندارد و قصه به شدت متکی به دو شخصیت اصلیاش است .شخصیتهای که کامل و تعریف شده هم نیستند.
تجربه ساخت کمدی فانتزی در سینمای ایران اندک است با این پیش فرض احتمال خوب درآمدن چنین آثاری در اجرا هم بعید به نظر میرسد اما با این وجود قانون مورفی با تمام ضعفهایی که به خصوص در فیلمنامه دارد، اما از این جهت که تجربهای متفاوت از فیلمسازی است که خودش هم خودش را جدی نمیگیرد، قابل بررسی است.همانطور که اشاره شد فیلم قانون مورفی قرار بوده یك اثر کمدی یا فانتزی باشد، اما نه کمدی است ونه فانتزی. رامبد جوان در ساخت این فیلم بیش از حد وارد دنیای ذهنیاش شده تا جایی که قانون مورفی خارج از گونهٔ مشخص خودپیش رفته است و تلاش فیلمساز با ناکامی روبه رو شده و فیلم ژانر مشخصی را دنبال نمیکند.
جوان کوشیده فیلمش را را برخلاف فیلمهای کمدی سالهای اخیر سینمای ایران بسازد، اما باز هم در بعضی سکانسها ابتذال و سطحی نگری به وضوح دیده میشود. فیلمنامه اسکلت لازم را برای پرداخت ندارد و قصه به شدت وابسته به دو شخصیت اصلیاش است. در قانون مورفی شخصیتها و سوژهها تلف شدهاند، تعقیب و گریز اول فیلم فقط برای معرفی فرخ تدارك دیده شده اگرچه از نظر فرمیك خوب درآمده اما فرخ به درستی معرفی نمیشود و اکثر شخصیتهای دیگر هم همین گونه بدون معرفی مشخص و کاملی در دل فیلم رها میشوند. هیچ اتفاقی برای کلیت فیلم رخ نمیدهد، فیلمنامه و مضمون آن چنان کم مایه و بیرمق است که کارگردان مجبور شده برای معرفی فرخ سراغ خرده پیرنگ ها برود.
در قانون مورفی کمدی وجود ندارد و یك طنر تیپیکال و دیالوگ محور و تکیه زده بر شوخیهای جنسی و موقعیت است که به فیلم رونق میبخشد که آن هم صرفا به همت خود بازیگران بوده است. رامبد جوان فقط سعی داشته صحنههای شیک و البته فانتزی که در ذهنش تداعی شده است را خلق کند، اما به منطق داستان فکر نکرده، به عنوان مثال در یك سکانس فرخ، كیك مخدر را میخورد و وارد دنیای توهم میشود که اساسا در این فیلم جواب نداده و به موقعیتهای مبتذل و لوس تبدیل شده، چون فیلمساز هر زمانی که خواسته فرخ را در حالت توهمی قرار داده و آن هم به شکل تخیلی وخیلی بد.
در قانون مورفی نه داستان مهم است و نه شخصیت و نه مضمون. اگرچه که در کارگردانی از منظر تکنیکی، کمی بهتر از سایر تولیدات سینمایی موجود باشد.
همچنین وقتی فیلمنامه هیچ اساس و منطقی ندارد، به نحوی آینه همین دوران آشفته و هجو و هزل است.
قانون مورفی در مقایسه با ورود آقایان ممنوع و حتی فیلم نگار یک فیلم ضعیف و به هم ریخته و بیمنطق است، رامبد جوان سعی داشته فیلمی تخیلی با رگههای کمدی بسازد اما حاصل کار چنین نیست به شکلی که از هر منظر که به این اثر نگاه کنیم به هیچ نتیجهای نخواهیم رسید. اکثر مشکلات فیلم مربوط به سناریو و فیلمنامه میباشد به گونهای که احساس میشود این فیلم با طرح اولیه ساخته شده است و در نهایت جوان نتوانسته فیلمش را با یک قالب منسجم جلو ببرد، به طوری که انگار قانون مورفی تکه تکه شده و در تدوین به همدیگر وصل شده است، و همانطور که بارها اشاره شد هیچ منطقی در محتوا دیده نمیشود در قانون مورفی کاراکترها و سوژه ها تلف شدهاند قانون مورفی از نظر فرمیک از تمامی فیلمهای جوان عقبتر است، نگار از لحاظ فرم توانسته بود فیلم مهمی باشد اما در اینجا فرم در سطح مانده است که به نظر می رسد به دلیل محتوای خام آن باشد، اگر چه گفته شد سکانس اول ربط محتوایی به این فیلم ندارد اما فیلمبرداری و کاتهای آن را نمیشود نادیده گرفت.
قانون مورفی صرفا میتواند یک اثر سرگرم کننده برای مخاطب باشد اما قطعا برای رامبد جوان یک گام به عقب محسوب میشود، جوان در ساخت فیلمهایی مثل نگار بسیار مستعدتر است و نگار همچنان مهمترین اثر سینمایی وی به حساب میآید.
رضا کرمانی