نگاهی به فیلم آشغالهای دوست داشتنی
هیاهویی برای هیچ
آشغالهای دوست داشتنی، ساخته امیریوسفی است که پس از شش سال، امکان اکران یافته است. فیلمی که در سالیان اخیر با حجم وسیعی از حواشی، حرف و حدیث و اعتراض و... راهی پردههای نقرهای اکران عمومی در سینماها شده است. و شاید همین حواشی و عدم اکران آن در سالهای گذشته توانسته است موجب تبلیغ و به طبع فروش نسبتا خوب این فیلم تاکنون شود.
آشغالهای دوست داشتنی اثری است که خوشبختانه تحت تاثیر زمان ساختش قرار نگرفته و تا حدود زیادی فرم وساختار داستانیاش شکلی امروزی داشته و مشمول گذشت زمان نشده و به عبارتی منقضی نشده است. فیلم را نمیتوان چندان اثری سینمایی دانست. فیلمنامه به گونهای نگارش یافته که فیلم از مولفهها، ساختارها و چارچوبهای تعریف شده سینمایی دور میماند و تنها جز سکانس پایانی که درامی کوتاه و دلنشین خلق میکند شبیه به پرداختهای تصویری غیر داستانی است تا اثری که بتوان آنرا به مثابه سینما داستان گومعرفی کرد گرچه به عبارتی دیگر این خود میتواند گونهای از فیلمسازی محسوب شود و نگاهی نو از منظری نو .فیلمبرداری به کمک همان لحظات محدود سینمایی و تبحر و دانش تصویربرداری تورج اصلانی بهواسطه حرکات روی دست سریع و منعطف دوربینش و توقفهای ناگهانی و انتقال حالت قابها از این التهاب به فضای ایستای آثار کلاسیک از ویژگیهای خاص بصری آشغالهای دوست داشتنی است که بیانگر تنشها، استرسدرونی گاه و بیگاه مادرانه منیرو.. است که اتفاق و رخداد آن در ساختار فیلمنامه مبهم است.
ولی شاید مهمترین ویژگی و بخش اساسی آشغالهای دوست داشتنی سناریو و فیلمنامه این اثراست، فیلمنامهای که شخصیتهایش به شکلی نماد گونه از منیر تا سیما همگی نمادین و نشانگر تفکر و طیف خاصی از جامعه کنونی و تاریخی معاصر ما هستند، افرادی که به جز منصور (شهاب حسینی) و مادر همگی در ساختار شخصیت خود در حد و اندازههای تیپ باقی میمانند و تبدیل به شخصیتهای دارای ویژگیهای مشخص و خاص فردی نمیشوند و تنها اجرای خوبی دارند، اجراهایی که به شیوهی تئاتری و تک گویی طراحی شدهاند و به تدریج به کنش و دیالوگ میرسند و همین گفتوگوها بخش زیادی از زمان فیلم به خود اختصاص میدهند که گاهی اوقات به شدت تماشاگر عام سینما را خسته و آزرده از این هجمه زیاد دیالوگ وگفتوگوهای فاقد ملاحظات بصری و چشمنواز میکند. شخصیتهای آخرین ساخته امیریوسفی یک مادر مضطرب کاملا سنتی، یک پدر در گذشته که همواره طی زمان در تفکرات خود تجدید نظر میکرده، یک چریک فدایی خلق کشته شده، یک بسیجی شهید با آرمانهای خاص خود و فردی علاقمند و به تعبیری غربزده که به شیوه جالبی از محافظه کاری و دوجانبه گرایی سعی در حضوری بیدردسر در این دنیا را دارد. فیلمنامه با اینکه درون مایهاش از مسايل سیاسی جامعه ما وام میگیرد ولی در حد و اندازه یک درام ساده و معمولی اجتماعی میماند و ساختاری دارای نیش و چالش برانگیز در محتوای گفتارش ندارد و حتی طنزی ملایم دارد وحرف خود را در حد معمول روایت میکند به گونهای که این سوال در ذهن تماشاگران نقش میبندد که دلیل این جنجال و به اصطلاح توقیف چه بوده است…؟! آشغالهای دوست داشتنی گاهی اوقات از نظر کارگردانی، دکوپاژ و حتی طراحی صحنه به آثار تجربهگرای سینما نزدیک میشود اما آنچنان که گفته شد بیشتر درگیر تا حدودی شعار زدگی، گفتوگو و سخنرانی است و میان ساختارهای فرمی تئاتر و سینما معلق مانده است وچند شخصیت اضافی و بیدلیل هم دارد که حتی با وجود نشانههای بصری بکار رفته در آنها هیچ کمکی به بیان اصل ماجرای مورد نظرش نمیکند و به وضوح دغدغه و یا چالشی در خصوص آن ندارد و فیلمنامه این حادثه را فقط بستری آشوب زده و آماده برای بیان چالش افرادش از گذشته تا حال را به تصویر میکشد.
اما از نکات مثبت فیلم جدای از قاببندیهای متناسب و زیبای تورج اصلانی در فیلمبرداری فیلم بر مبنای ساختار اجتماعی و خانوادگی قصهاش انتخاب خوبی در نامگذاری است؛ پر حرفی دارد اما زیادهگویی نمیکند. از میزانسنهای کلاسیک و نوستالژیک خوبی بهره برده است و تدوین و تقطیعهای زمانی مناسبی دارد که همزمان با قصه و استرسهای منیر، مادر قصه به خوبی و آرام پیش میرود. اما در واقع این هیاهو چیزی جز اشتباهات معمول در مسیر ممیزی نبوده است که ناخواسته اثری کاملاً معمولی و حتی ضعیف سینمایی را این چنین بزرگ کرده است.
رضا کرمانی