صنایع دستی کرمان با بازار ملی و جهانی تبادل ندارد
تقویم رومیزی خیلی وقتها مناسبتها را از چشم پنهان میکند، مناسبتهایی که چون کلیشه شدهاند از چشم پنهان میمانند. یکی از این روزها روز جهانی صنایع دستی است که در تقویم ملی ما 20 خرداد و در تقویم میلادی 10 ژوئن است. این در حالی است که اگر چشمها را بشوییم و جور دیگر ببینیم به یکباره همان کلیشه تبدیل به دنیایی پر از نقش و نگار و تخیل و زیبایی میشود.
کافی است صنایع دستی را از منظر زیباییشناسی و هنری ببینیم تا همین اتفاق بیفتد.صنایع دستی هنرهای زیبایی هستند که با سرشت یک قوم در هم تنیدهاند و با زندگی مردم آن قوم عجین شدهاند.اصولا یکی از فرقهای عمدهای که صنایع دستی یک قوم یا یک شهر را از هنرهای دیگری که به اصطلاح هنرهای زیبا نامیده میشوند،جدا میکند در همین است که عمده هنرهای زیبا کالاهای تزئینی هستند که خیلی زود به کالاهای لوکس تبدیل میشوند اما صنایع دستی (البته در جامعه سنتی) کالاهایی بودند که در عین حالی که در زندگی روزمره کاربرد داشتند،زیبا هم بودند. به عنوان مثال،همین پته خودمان.
آنانکه هنوز شمهای از جامعه سنتی کرمان را در خاطر خود دارند یا حال و هوای آن را از بزرگترهای خود شنیدهاند،خوب میدانند که پته هیچگاه در قابی لوکس و گران قیمت بر دیوار آویزان نبوده است. پته در اوج ظرافت و زیبایی،یا جلد قرآن بوده که حرمت کتاب نگه میداشته،یا جانماز که بر آن سجده، یا پشتی که بر آن تکیه میکردهاند، یا یا یا و یا حتی جلد بعضی از آلات و ادوات دیگری بود که بعد از استفاده آن را در جلد پته میگذاشتند!
این صنایع دستی اما اکنون در معرض نیستی و نابودیاند.چونکه کارکرد قدیم خود را در زندگی از دست دادهاند،چونکه اصولا فرم زندگی سنتی ما به شیوهای نوین تغییر یافته است و بنابراین صنایع دستی آن هم سردرگم ماندهاند. اکنون و در این مسیر گذار چه باید کرد؟
بدون تردید پاسخ به این سوال در این مجال مختصر نمیگنجد و طبعا از دیدگاههای مختلفی هم میتوان به آن پاسخ گفت اما عجالتا آنچه میتوان به زبان ساده گفت این است که تعدادی از صنایع دستی که توانستهاند کیفیت و زیبایی خود را افزایش دهند و با بازار ملی و بازارهای جهانی تعامل و مبادله کنند،نه تنها موفق شدهاند که زنده بمانند که حتی حیاتی مجدد نیز پیدا کردهاند.نمونه ملیاش فرش تبریز و در استان خودمان: گلیم شیرکی پیچ سیرجان،که انصافا دست به ابتکارات جدیدی در تولید آن زندهاند و طرحهای تازه و بدیعی در افکندهاند.
به عبارتی دیگر صنایع دستی برای احیای خود باید به ذات خود برگردد،یعنی برای خود، کارکردی جدید پیدا کند و این کارکرد جدید،بازار ملی و جهانی است که باید به آن راه یافت.ایدهآلی که صنایع دستی کرمان با آن فاصله زیادی دارند. مسگران اصفهانی، ظروف مس خود را دهها برابر زیباتر و کاربردیتر به بازار ارائه میدهند و سودش را هم میبرند که نوش جانشان،سفالگران میبد یزد، طرحهای نو از شکلهای قدیم میزنند و بازار سفال ایران و منطقه را در دست گرفتهاند،نوش جان آنها هم، فرش تبریز را هم که گفتم که اکنون تعدادیشان قیمتهای میلیاردی پیدا کرده.در این میان فرش و پته و شال و ... کرمان مثل همشهریان مظلوم خود بیصدا ماندهاند.شاید دوست توانگری میخواهند که حمایتشان کند،کسی چه میداند!
رضا شمسی