بر اساس تعریف سازمان بهداشت جهانی، سلامت روان چنین تعریف شده است:
سلامت روان ظرفیت هر فرد، گروه یا محیط در برقراری ارتباط با دیگران است بهطوری که باعث ارتقای احساس خوب بودن فرد میشود.
بر اساس تعریف سازمان بهداشت جهانی، سلامت روان چنین تعریف شده است:
سلامت روان ظرفیت هر فرد، گروه یا محیط در برقراری ارتباط با دیگران است بهطوری که باعث ارتقای احساس خوب بودن فرد میشود.
در تعریف دیگر میگویند: سلامت روان رسیدن به حداکثر تواناییهای روانی (شناختی، عاطفی، ارتباطی) و به دست آوردن شرایطی است که قضاوت و عدالت در آن شرایط برقرار شود.
جنبههای مختلف سلامت روان زنان که از دیدگاه سازمان بهداشت جهانی مورد اهمیت قرار گرفته است شامل :اختلالات خلقی و اضطرابی، خودکشی، خشونت و اعتیاد میباشد .
بر اساس مستندات موجود بزرگترین چالش در سلامت زنان در این بعد، افسردگی است.
میزان شیوع این بیماری در زنان ایرانی تقریباً دو برابر مردان است و در بعضی مطالعات، شیوع حدود 40 درصد نیز گزارش شده است. این افسردگی بیشتر بیرونی است و عواقبی همچون خشونت، خودکشی، مشکلات زناشویی و بسیاری از آسیبهای اجتماعی را به دنبال دارد، لذا همانگونه که انتظار میرود اختلال در سلامت روحی روانی به شدت سایر ابعاد سلامت جامعه و به خصوص سلامت زنان را تحت تأثیر قرار میدهد.
از آنجایی که زنان رکن اصلی خانوادهاند، هرگونه بیماری و به خصوص بیماری روحی روانی به شدت ثبات و آرامش خانواده را به هم میریزد و سلامت اجتماعی را نیز مختل میکند. زمینهی تربیتی فرزندان با بیماریهای مادران با اشکالات جدی مواجه شده و آیندهی جامعه را نیز تحت تاثیر قرار میدهد. بر اساس این پیشفرضها، باید سلامت روحی و روانی را به خصوص در زنان بسیار مهم تلقی کرد و برای اصلاح آن اقدامات جدی انجام داد.
پرواضح است که این اقدامات بیشتر باید با تکیه به روشهای پیشگیری باشد تا درمان و جامعهنگر باشند تا بیمارمدار.
در این خصوص بدون شک مهمترین ابزار پیشگیری، توانمندسازی زنان جامعه در مواجه با فشارهای زندگی و کنترل هیجانات و احساسات خود به شکل مناسب و تا حد امکان مستقل از دیگران است. به همین دلیل باید بهعنوان اولویت اول به آموزش مهارتهای زندگی در کلیهی اقشار جامعه و به خصوص خانمها اقدام کرد و آنها را در تصمیمگیریهای درست برای مقابله با ناملایملات زندگی مدد رساند. البته در مرحلهی بعدی باید به فراهم کردن شرایط مناسب برای دریافت مشاورهی مؤثر در زمانهای بحرانی و خطرناک فکر کرد و برنامهریزی کرد.
باید توجه داشت که این آموزشها باید در فرهنگ جامعه جا بیافتد؛ باید از کودکی در برنامههای درسی گنجانده شود تا بتوان این مهارتها را نهادینه کرد زیرا افزایش و بهبود سلامت روان جامعه در گرو ارتقا آگاهی مردم در کسب این مهارتها میباشد.
البته بعضی باورهای فرهنگی مانند منفینگری، کم بودن اعتمادهای متقابل، کمبود تفریحات سالم برای اقشار مختلف، فشارهای اقتصادی و کاهش سرمایهی اجتماعی، همه از عوامل اصلی تشدید کنندهی فشارهای روحی و روانی است که برای یک برنامهریزی کلان و جامع باید این موارد را نیز مدنظر قرار داد.
پس به نظر میرسد که علاوه بر افزایش دانش و مهارتهای افراد جامعه در مدیریت استرسهای روانی باید در زمینهی فرهنگسازی نیز اقدامات جدی صورت پذیرد که این اقدامات جامع نیاز به ارتباطات و همکاریهای قوی بین بخشی دارد.
• راهکارهای اصلی برای مدیریت سلامت روحی روانی زنان جامعه
1- تقدم پیشگیری بر درمان و تکیه بر روشهای جامعهنگر.
2- تقویت توانمندی زنان در مقابله با استرسهای جامعه از طریق آموزش مؤثر مهارتهای زندگی.
3- فراهم کردن زمینهی استفاده از مشاورهی مؤثر در زمانهای بحرانی برای نجات فرد از وارد شدن در یک چرخهی معیوب و پیشرونده.
4- فرهنگسازی و اصلاح باورهای اجتماعی غلط که سلامت روحی روانی و همچنین سلامت اجتماعی و حتی معنوی را تحت تأثیر قرار میدهد و نشاط و شادابی جامعه را مخدوش میکند.
زیبا کامیابی