تمایل شدید جسمانی و روانی فرد به ادامه مصرف یک ماده که باعث تغییر در شرایط عادی وضعیت جسمانی، روانی و اجتماعی او میشود، اعتیاد نام دارد؛
اعتیاد چیست؟
مهدیه انجمشعاع، روانشناس: تمایل شدید جسمانی و روانی فرد به ادامه مصرف یک ماده که باعث تغییر در شرایط عادی وضعیت جسمانی، روانی و اجتماعی او میشود، اعتیاد نام دارد؛ با این تعریف، به کسی که وابستگی جسمی و روانی به مواد مخدر دارد و ناگزیر است مصرف مشخصی از آن را به طور مستمر ادامه دهد، معتاد گویند.
چه عواملی زمینه اعتیاد را فراهم میکند؟
دکتر پرویز رزاقی، روانشناس: اولین دلیل گرایش برخی افراد به مصرف موادمخدر به تیپ شخصیتی و روانی فرد مربوط است. کسانیکه اعتماد به نفس پایین و ویژگیهای خلقی افسرده دارند و برای درمان به مصرف موادمخدر پناه میبرند، رفتارهای تکانشی دارند و ناسازگار هستند، گرایش به مصرف مواد در این افراد بیش از دیگران دیده میشود. دومین علت، عوامل محیطی است. وقتی فرد در محیطی باشد که مواد به آسانی در اختیار او قرار میگیرد و با دوستانی در ارتباط باشد که مصرف کننده مواد هستند، طبعا او نیز به سمت اعتیاد کشیده خواهد شد. عامل سوم، عوامل خانوادگی است. تنش در روابط میان زوجها و فضای روانی ناسالم در خانواده همراه با تحقیر و سرزنش، برآورده نشدن نیازهای عاطفی ـ احساسی فرد، ناکام ماندن در زندگی مشترک و به نوعی دست نیافتن به هدف هایی که پس از ازدواج به آنها میاندیشید، از جمله عوامل خانوادگی است. عامل چهارم پیامهای پزشکی است که شخص از دیگران یا اعضای خانواده یا دوستاناش دریافت میکند. برای مثال میگویند «مواد بزن دردت خوب میشود.» به خصوص این که این پیام از سوی کسی باشد که به فرد معتاد بگوید «من درد عضلانی داشتم و مواد زدم و خوب شدم.» این حرف، انگیزهی او را برای مصرف مواد دوچندان میکند.
اعتیاد چه آسیبی به خانواده وارد میکند؟
مهدیه انجمشعاع، روانشناس: همهی خانوادهها برای پیشرفت باید از قوانین و قواعد مشخصی پیروی کنند، اعتیاد یکی از اعضا به ویژه اعتیاد یکی از والدین در اولین گام، باعث به هم ریختن این قواعد میشود و نظم و انضباط خانواده را به هم میریزد. فرزندانی که در خانوادههای معتاد رشد میکنند اعتماد به نفس کمتری دارند و زمینهی بزهکاری برای آنها فراهمتر است. همسر فرد معتاد هم ممکن است دچار عذاب وجدان شدیدی شده و خود را در بروز این مشکل مقصر بداند. چنین همسرانی، گاهی مسئولیتهای جدی خانواده را خود برعهده میگیرند و سعی میکنند با این کار بخشی از عذاب وجدان را سبکتر کنند؛ البته این کار هم ضررهای بسیاری برای خانواده دارد و تعادل زندگی را برهم میزند. در خانوادههایی که والدین معتاد دارند، فرزند در ارتباط با والدینش احساس سردرگمی و اضطراب میکند چون از طرفی پدر و مادر خود را دوست دارد و از طرف دیگر از رفتار او بیزار است. اصولاً والدین معتاد هنگام مشاجره و دعوا کردن با یکدیگر از فرزندانشان بر ضد یکدیگر استفاده میکنند. در این شرایط کودک نمیداند که طرف کدام یک از آنها را باید بگیرد و به همین خاطر در وضعیت ناگواری قرار میگیرد. در این شرایط فرزند احساس میکند که هیچ ارزش و اهمیتی ندارد و احساس گیجی و سردرگمی در وی افزایش پیدا میکند.
بعضی از کودکان والدین معتاد معمولا نمیتوانند به دیگران اعتماد کنند. آنها ارزشهای اجتماعی را به درستی نمیپذیرند و با همسالان عادی خود سازگاری ندارند. به نظافت و لباس پوشیدن خود توجه کافی نمیکنند و معمولاً دچار ترک تحصیل یا افت تحصیلی میشوند. آنها اغلب اوقات خود را بیهوده هدر داده و یا جذب همسالان بزهکار می شوند. همسالان بزهکار میتوانند تداعی کنندهی والد معتاد باشند. در صورت ترمیم نشدن روابط در چنین خانوادههایی، برای فرزندان خانواده، خانه دیگر جای امنی نیست و تشویش، تنش و اضطراب، جای ایمنی و آسایش را میگیرد. از سوی دیگر متاسفانه هنوز هم بسیاری از مردم اعتیاد را یک مشکل اخلاقی دانسته و آن را موجب سرافکندگی و ضعف خانواده میدانند. بسیاری از اعضای خانوادهی فرد معتاد نمیدانند که اعتیاد در اصل یک بیماری است و این ندانستن باعث فاصله گرفتن آنها از جامعه میشود. البته خوشبختانه با تلاش رسانهها و آگاهی بخشی به خانوادهها این مشکل کمتر شده است و نگاه جامعه هم به خانواده فرد معتاد بسیار تغییر کرده است.
چرا والدین معتاد بدخلقترند؟
محمد حسنی، مشاور خانواده: مواد مخدر خلق افراد را تغییر میدهد و منجر به افزایش افسردگی، اضطراب و پارانویا میشود. این مشکلات خلقی تمام اعضای خانواده را در بر میگیرد. در خانوادهای که یک عضو، معتاد به مواد مخدر است، افراد دیگر در معرض بیشترین خطر ابتلا به اختلالات روانی قرار دارند. تحقیقات مربوط به پرخاشگری نشان دادهاند که مصرف مواد مخدر تنها به دلیل ترکیبات سمی خود شاخص خطر در خانواده نیستند، بلکه به این علت خطرناک هستند که عوامل خطرساز دیگر را تشدید میکنند؛ در حالیکه احتمال خشونت و بدرفتاری با کودکان به خودی خود نیز بالا است، مصرف مواد مخدر میتواند با تقلیل قدرت کنترل، کاهش بازداریهای فردی و اجتماعی و اختلال در قضاوت، این خطر را به چند برابر افزایش دهد .
همسرم معتاد شده. چه باید بکنم؟
مهدیه انجمشعاع، روانشناس: وقتی میبینیم همسرمان معتاد شده، باید حتما مداخله کنیم و اولین مرحلهی مداخله، صحبت با فرد معتاد است. البته برای این کار باید نکتههایی را در نظر گرفت؛ اول اینکه زمان گفتوگو باید در وقتی باشد که فرد خمار یا نشئه نباشد و ثبات رفتاری داشته باشد. طرف مقابل هم باید در وضعیت آرامش و ثبات فکری باشد. مثلا اگر فردی تازه متوجه اعتیاد همسرش شده، باید مدتی به خود فرصت دهد تا عصبانیت و تنشهایش فروکش کند و بعد برای صحبت کردن اقدام کند. ضمنا بهتر است این مکالمهها به صورت دونفره و دور از حضور شخص سوم انجام شود. در این مذاکره نباید چیزی به فرد معتاد دیکته شود، به او برچسب زده یا تحقیر شود چراکه فرد معتاد در مقابل جبهه میگیرد و انگیزهاش را برای مذاکره از دست میدهد. بهتر است مکالمه اینچنینی با جملاتی همدلانه آغاز شود و فرد علت گفتوگو را توضیح دهد: "من نگرانت هستم، من دوستت دارم، من نگران آینده تو و خودم هستم و..." به این ترتیب یک مصاحبه همدلانه آغاز میشود و با سوالهای باز مثل "به نظرت این موادی که مصرف میکنی، چه تاثیری بر خانواده، شغل، درآمد، اخلاق، رفتار با بچهها، رفتار با من و دیگران گذاشته است؟" پیش رود. به این ترتیب همسر معتاد به این آگاهی میرسد که این ماده چه تاثیراتی بر او گذاشته. اگر اعتیاد پیشرفته نباشد و فرد هنوز ارتباطش را با محیط واقعی از دست نداده باشد، خود متوجه است که اعتیادش باعث آسیبدیدگیاش شده و فقط انگیزه لازم را برای ترک ندارد. بنابراین طی صحبتهایمان باید سعی کنیم انگیزهی لازم را برای ترک در او ایجاد کنیم و بقیهی راه کنار متخصصان روانپزشکی طی خواهد شد. در واقع فرد معتاد باید به این بینش برسد که قصد کمک به او را داریم و برای این کار نباید در همدلی افراط کنیم و مثلا مسئولیت خرج و مخارج زندگی را به عهده بگیریم و... او باید بداند مسئول کارهای خودش است و برای اینکه به مسئولیتهایش عمل کند، باید اعتیادش را ترک کند.
ادامه زندگی با فرد معتاد، آری یا خیر؟
دکتر پرویز رزاقی، روانشناس: زندگی با همسر معتاد، چه زن چه مرد، مشکلات خاص خودش را دارد. با این حال و با طرح چند پرسش میتوان به این نتیجه رسید که آیا میتوان به ادامه زندگی با زن یا مرد معتاد امیدوار بود یا خیر؟ اولین پرسش این است که این فرد آیا کسی هست که بتواند ترک کند؟ تصمیم به انجامدادن چنین کاری دارد و به اصطلاح مرد این کار هست یا فقط حرفش را میزند؟ خانواده و زن و بچهاش مهم هستند؟ یا خانواده چندان برایش مهم نیست و تلاش چندانی برای ترک مواد نمیکند؟ مدت زمان مصرفش چقدر است؟ چه نوع موادی مصرف می کند؟ تزریقی است؟
برای امیدوار بودن به یک فرد معتاد باید به چند عامل توجه کرد. اگر زن یا مرد معتاد شخصیتی خانواده مدار داشت و زن و بچهاش برایش مهم بود، ویژگی خلقی آرامتری داشت، دست بزن نداشت، میزان موادی که مصرف میکرد کم بود، و حاضر بود به مراکز درمانی برود و مواد را ترک کند، با توجه به این شرایط می توان امیدوار بود که این شخص به یک زندگی سالم و به آغوش گرم خانواده بازگردد، اما اگر فرد معتاد مدت زمان زیادی است که موادمخدر مصرف می کند، از موادمخدر صنعتی همچون شیشه و کراک استفاده میکند، میزان مصرفش زیاد است، از نظر شخصیتی ضعیف است، ادامه زندگی با او همراه با تنش و مشکلات است، به دفعههای متعدد تصمیم گرفته ترک کند، اما موفق به ترک نشده یا حاضر نیست برای ترک به مراکز درمانی برود، برای مشاوره دادن به خانواده این فرد باید دقت بیشتر کرد.
برای داشتن جامعهای عاری از دود چه باید کرد؟
مژگان بنگر، کارشناس ارشد روانشناسی: اعتیاد در طی نسلها منتقل میشود. والدین، تعارضات حل نشده خود را به فرزندان انتقال میدهند. جامعه، پدر یا مادر معتاد را به عنوان والدین شکست خورده و ناموفق برچسب میزند و تحمل آنها را برای ترک کاهش میدهد، اما این چرخه معیوب قابل شکستن و بازسازی است.
درمان دارویی و پزشکی برای ایجاد یک دوره هشیاری هر چند کوتاهمدت بسیار مفید است. قبل از گسستن وابستگی جسمی به مواد مخدر، امکان شکستن وابستگی روانشناختی وجود ندارد.
چه بسا که فرد در همین دورهی هشیاری، به تعارضات زیر بنایی خود بینش پیدا کند و فعالانه خواستار تغییر و درمان شود.
درمانهای فردی برای آغاز تغییر در پویاییهای درونی، عملکردهای نارسا، تصحیح و تکمیل مهارتهای ناقص و آشکار کردن مسایل مشکل ساز زیربنایی برای خانواده بسیار مفید است. خانواده درمانی برای مرمت قید و بندهای از هم گسسته، یادگیری روشهای جدید برای نزدیک یا دور شدن از دیگران، شناسایی امکان مقاومت در برابر درمان و ... دارای نتایج درمانی زیادی است. درمان معتادان مستلزم شناخت انواع ساختهای خانواده است. همچنین، باید فعالیتهای زوجها در خانواده، تحصیلات و مسایل اقتصادی را به درستی مورد توجه قرار داد.