«ما مدعیان صف اول بودیم
از آخر مجلس شهدا را چیدند»
این یکی از ابیات شعری از «میلاد عرفانپور» است که در کلیپ ابتدای کنگرهی شهدای روحانی استان کرمان، توسط رهبر معظم انقلاب قرائت شد و با گریهی ایشان همراه بود.
صبح روز دوشنبه همزمان با سوم خرداد، سالروز آزادسازی خرمشهر، کنگرهی شهدای روحانی استان کرمان برگزار شد.
138 شهید روحانی استان کرمان
در این محفل نورانی که با حضور حجتالاسلام حاجی صادقی جانشین نمایندگی ولی فقیه در سپاه پاسداران، آیتالله جعفری نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه کرمان، علیرضا رزمحسینی استاندار کرمان و جمعی از روحانیون، طلاب، رزمندگان و خانوادهی شهدا برگزار شد، مسئول نمایندگی ولی فقیه در سپاه ثارالله، برگزاری کنگرهی شهدای روحانی استان کرمان را حاصل تحقیق و پژوهش هشتساله در رابطه با شهدای روحانی استان کرمان دانست و گفت: بنابر آمار حوزههای علمیهی استان کرمان، در دوران دفاع مقدس کمتر از 1000 نفر طلبه در این استان مشغول به تحصیل بودند و این درحالی است که 138 نفر روحانی از استان کرمان در دفاع مقدس به شهادت رسیدند.
حجتالاسلام علی محسنزاده با بیان اینکه 13.5 درصد از طلاب و روحانیان استان کرمان در دفاع مقدس به شهادت رسیدهاند، گفت: کرمان از این نظر از حدنصاب بالاتری نسبت به سایر استانهای کشور برخوردار است.
دبیر کنگرهی شهدای روحانی استان کرمان از شهیدان محمد احمدینژاد از کرمان، علی غلامرضایی از انار، سیدعلیرضا تهامی و احمد سلطانی از زرند، علی عبدلی از شهربابک، ذبیحالله بهاءالدینی از سیرجان و علی نادری از جیرفت بهعنوان شهیدان جاویدالاثر روحانی استان کرمان نام برد و دربارهی اسناد جمعآوری شده از شهدای روحانی استان کرمان گفت: کنگرهی شهدای روحانی استان کرمان، 3448 سند از روحانیان استان کرمان جمعآوری کرده است.
حجتالاسلام محسنزاده افزود: 574 وصیتنامه، 465 قطعه فیلم، 502 طرح و 3548 قطعه عکس از شهدای روحانی استان کرمان جمعآوری شده است.
وی ادامه داد: در همین راستا کتابهایی نیز منتشر شده که از آن جمله دایرهالمعارف شهدای روحانی استان با عنوان تذکرهی شهدای روحانی استان کرمان است.
حجتالاسلام محسنزاده از رونماییِ سایت شهدای روحانی استان کرمان نیز خبر داد و گفت: در این سایت تمام اسناد مربوط به شهدای روحانی بارگذاری شده است.
نامهی ضداستعماری شیخ بصیر
در ادامهی این مراسم، حسین شیخشعاعی، پسر روحانی شهید حجتالاسلام محمد شیخشعاعی، به قرائت نماهی ضداستکباری پدرش پرداخت.
وی پیش از قرائت نامهی پدر، با بیان اینکه پدر ما پس از 30 سال چشمانتظاری آمد، گفت: کربلای چهار جزو ناگفتههای جنگ بود که شهدای غواص آمدند و مرادنگی و ایستادگی خود را فریاد زدند.
فرزند شهید شیخشعاعی افزود: ما سه طیف حزبالهی داریم؛ گروهی حزبالهی عامی هستند که فرایض را انجام میدهند، گروهی حزبالهی انقلابی هستند که همواره پای کارند و گروهی هم حزباهلی انقطاعی هستند که گمنام میمانند.
حسین شیخشعاعی ادامه داد: پدر من از طیف سوم بود که به مردم نمیگفتند بروید؛ بلکه خودشان پرچمدار بودند و به مردم میگفتند بیایید.
وی سال 94 را سال خوبی برای خود و خانوادهاش دانست و گفت: وقتی فهمیدیم پدر جزو شهدای غواصی است که به کشور برگشتهاند، به سمت ستاد معراج پر کشیدیم و قشنگترین لحظهی زندگی من زمانی بود که پس از 30 سال بابای عزیزم را بغل کردم.
فرزند شهید حجتالاسلام شیخشعاعی با بیان اینکه ما در قم و در خانهی پدری زندگی میکنیم و میخواستیم پدر در قم دفن شوند، گفت: اما پدر وصیت کرده بود که در کرمان و در کنار همرزمانش دفن شود.
شیخشعاعی افزود: پس از سه روز تشییع پدر در قم، دیگر قرار نبود به کرمان بیاییم، اما همراه با پیکر بابا به کرمان آمدیم و همهچیز خوب و معنوی بود تا آن اتفاق تلخ روبهروی حسینیهی ثارالله، که اگر پدر کربلای چهار داشت، ما هم کربلای 94 داشتیم.
فرزند شهید شیخشعاعی از دیدار با رهبر معظم انقلاب بهعنوان آخرین اتفاق شیرین حضور پیکر پدرش یاد کرد و گفت: به رهبر معظم انقلاب گفتم آقا من 16 ماهه بودم که پدرم رفت و این حسرت به دلم مانده که پدرم من را بغل کند که رهبر معظم من را در آغوش گرفتند.
وی افزود: نامهی ضداستکباری که پدرم 30 سال پیش برای دخترش نوشته بود را برای رهبر معظم انقلاب قرائت کردم و ایشان به پدرم لقب شیخ بصیر دادند.
حسین شیخشعاعی، در ادامه، به قرائت نامهی ضداستکباری پدر پرداخت:
به دخترم دروغ نگویید!
نگویید من به سفر رفتهام.
نگویید از سفر باز خواهم گشت.
نگویید زیباترین هدیه را برایش به ارمغان خواهم آورد.
به دخترم واقعیت را بگویید، بگویید بهخاطر آزادی تو، هزاران خمپارهی دشمن، سینهی پدرت را نشانه رفتهاند.
بگویید خون پدرت بر تمام مرزهای غرب و جنوب کشورش پریشان شده است.
بگویید موشکهای دشمن، انگشتان پدرت را در سومار، دستهای پدرت را در میمک،
پاهای پدرت را در موسیان، سینهی پدرت را در شلمچه، چشمان پدرت را در هویزه، حنجرهی پدرت را در ارتفاعات اللهاکبر، خون پدرت را در رودخانهی بهمنشیر و قلب پدرت را در خونینشهر، پرپر کردهاند، اما ایمان پدرت در تمام جبههها میجنگد.
به دخترم واقعیت را بگویید!
بگذارید قلب کوچک دخترم ترک بردارد و نفرت همیشگی از استعمار در آن بدواند، بگذارید دخترم بداند که چرا عکس پدرش را بزرگ کردهاند، چرا مادر دیگر نخواهد خندید، چرا گونههای مادر بزرگش همیشه خیس است، چرا عموهایش، محبتی بیش از پیش به او دارند و چرا پدرش به خانه برنمیگردد.
بگذارید دخترم بهجای عروسکبازی، نارنجک را بیاموزد، بهجای ترانه، فریاد را بیاموزد و بهجای جغرافیای جهان، تاریخ جهان خواران را بیاموزد.
به دخترم دروغ نگویید.
نمیخواهم آزادی دخترم، قربانی نیرنگ جهانخواران باشد.
به دخترم واقعیت را بگویید.
میخواهم دخترم دشمن را بشناسد، امپریالیسم را بشناسد، استعمار را بشناسد.
به دخترم بگویید من شهید شدم.
بگذارید دخترم تنها به دریای خون شهیدان هویزه بیندیشد.
سلام مرا به دخترم برسانید و این اشعار را که نوشتم، برایش نگهدارید که بزرگتر شد،
خودش بخواندک
شهیدان زندهاند اللهاکبر
بخون غلطیدهاند اللهاکبر
پاسخ فرزندان شهید شیخشعاعی به نامهی پدر
در ادامه، دختر شهید حجتالاسلام محمد شیخشعاعی، پاسخ به نامهی پدر را قرائت کرد:
این نامه رو بابا فقط بخونه
انشام دوباره بیست بابای گلم
موضوع: کسی که نیست بابای گلم
دیشب زن همسایه به من گفت: یتیم
معنای یتیم چیست بابای گلم!
اشک و تب و سوز بوی بابا دارد
اینجا شب و روز بوی بابا دارد
شاید که نرفته است مادر! به خدا
این چفیه هنوز بوی بابا دارد!
یک دختر و آرزوی لبخند که نیست
یک مرد پر از کوه دماوند که نیست
یک مادر گریان که به دختر می گفت:
بابای تو زنده است هر چند که نیست
بر بام نشانههای بال و پر توست
بر گونه هنوز بوسهی آخر توست
گفتند به من در آسمانی بابا
خورشید به خون نشسته، آری سر توست
سلام بابای دلاورم!
نامهی پدرانه و زیبایت به دستم رسید، نامهای که قلب خفتهی دنیا را بیدار کرد و قلب کوچک مرا بیقرارتر.
آرام جانم! همهی دنیا دلنوشتهی صادقانهات را شنید و من چگونه پاسخ دهم نامهای که تاریخ به آن میبالد؟
بابای قشنگم! میدانی دخترت سالهاست دلتنگ آغوش پرمهر توست؛ آن هنگام که زمزمهی آمدنت را شنیدم که بابا آمد، بابا با دست بسته آمد، نفسم به شماره افتاد و چشمانم به اشک؛ فهمیدم مردان خاکریز، بند خاک نمیشوند و قافیهی مرد با درد تصادفی نیست.
بابا محمدم! با آمدنت زیباترین هدیه را برایم به ارمغان آوردی، آمدی و در گلستان دیار کریمان، همانجا که آرزویت بود آرام گرفتی...
غواص دلها! فرشتگان آسمان، انگشتان مهربانت را از سومار، دستهای بستهات را از امالرصاص و پاهای افلاکیت را از موسیان، چه باشکوه برایم آوردند.
روح و روانم! خاک چشمانت را برداشتم و سرمهی چشمانم کردم، بوی کربلا میداد، کربلای چهار... و آن هنگام که دستت را در معراج بهشت بر سرم نهادی، سایهی مردانهات را خوب حس کردم و تو چه عاشقانه خودت را در آغوشم جای دادی.
روحانی لشکر دلها! میدانم بهخاطر آزادی و نجابت من و دختران سرزمینت، هزاران خمپارهی دشمن، سینهی مردانهات را نشانه رفتهاند. آن هنگام که دشمن قلب سرشار از عشق حسینیات را در اروندرود پرپر کرد، قلب کوچکم ترک برداشت و نفرت همیشگی از استعمار در آن ریشه دوانید...
غواص خطشکن! دستهایت را بستند و زیر خروارها خاک مدفون کردند، اما ایمان تو در تمامی جبهههای غرب و جنوب کشورم جنگید تا آزادی و بالندگی من، قربانی نیرنگ جهانخواران و لبخند استعمار نشود.
اینک دخترت، دشمن را میشناسد و همنوا با تو در ارتفاعات اللهاکبر، بانگ مرگ بر استعمار سرمیدهد.
کجایی سردارسپاه قدس، حاج قاسم! بیا، دوستت آمده... روحانی لشکرت آمده...
سردار! حالا تو پیر شدهای و بابا استخوان، اما هنوز هردو، دنیا را تکان میدهید.
بابای مهربانم! میخواهم از گل نرگست برایت بگویم، از شیرزن خانهات، از مهربان مادرم، ازبانوی انتظار.
لبخند یار باوفایت را بعد از رفتنت تنها در معراج عشق، آن هنگام که نگاهش با نگاهت گره خورد، دیدم و شنیدم چطور 29 سال بغض و تنهاییاش را با تو غزل غزل گریست و چه با غرور، سربلندیت را فریاد زد و تو چهقدر صبورانه، صدای شکستن بغضمان را شنیدی.
قصه و غصه زیاد است نازنین بابا! قصهی آب و آتش، غصهی دست و آذرخش، قصهی دوری و بُعد مسافت، غصهی دلتنگی و غربت دختر...
اما ای بابای زخمی، غصه نخور
اینک رهبرم سیدعلی است
رهبرم سید و اولاد علی است
رهبرم امر کند، میشوم غواصی دیگر
آری تو پرکشیدی مهربانم
حاجهمت شهید شد
لیک از عالم غیب، باز با ما هستید
حاجقاسم، آن صمیمییار هم هست
بابای شهیدم! دلتنگیهایم را با تو نجوا میکنم و آرام میگیرم.
تنها دستان بهشتیات را برسرم بگذار و لبخند آسمانیات را بدرقهی راهم کن که شهید سعید است و شهادت سعادت...
شهیدان زندهاند اللهاکبر
به خون غلطیدهاند اللهاکبر
در ادامهی این مراسم، حجتالاسلام شریفآبادی، به نقل خاطراتی از دوران دفاع مقدس و شهدای روحانی پرداخت.
پس از آن نمایش «پلهپله تا خدا» با بازی آقای «رادمنش» بازیگر تئاتر، اجرا شد که به نحوهی شهادت روحانی شهید حجتالاسلام محمد شیخشعاعی و همرزمانش در عملیات کربلای چهار اختصاص داشت.
باید روحیهی جهادی و پیوند امت با ولایت را حفظ کنیم
جانشین نمایندگی ولی فقیه در سپاه پاسداران نیز در ادامهی این مراسم در سخنانی تأکید کرد: باید روحیهی انقلابی و جهادی و پیوند امت با ولایت را حفظ کنیم.
حجتالاسلام عبدالله حاجی صادقی با بیان اینکه خداوند انسان را از سمبل زیباییها و زشتیها خلق کرد و سپس روی زمینِ خاکی قرار داد، گفت: خاک مبدأ انسان است، اما مقصد او نیست و باید مسیر رسیدن به خداوند را بپیماید.
وی افزود: از قرآن آموختهایم قیمت هر فرد به میزان حرکت او از مبدأ خاکی به سوی مقصد روحالهی است و دین آمده تا در مسیر خاک تا خدا، راهنما و راهبر انسان باشد، انسان را تعالی ببخشد و او را به مقصد برساند.
حجتالاسلام حاجی صادقی ادامه داد: خداوند هدف از آفرینش انسان را قُرب خود قرار داده و در این مسیر نماز، روزه و سایر عبادات ابزار تقرب هستند.
وی بیان کرد: خداوند میفرماید با عبادت شاید به مقصد برسی، اما تنها راه رسیدن قطعی به مقصد، شهادت است.
جانشین نمایندگی ولی فقیه در سپاه پاسداران با بیان اینکه شهید هدر نرفته؛ بلکه به مقصد رسیده است، گفت: بنابراین، هیچگاه نباید به خانوادهی شهید تسلیت گفت و برای شهادت فردی، تأسف خوررد.
حجتالاسلام حاجی صادقی افزود: شهادت در حوزهی صبر نیست؛ بلکه در حوزهی شکر است و چیزی بالاتر از شهادت وجود ندارد؛ بنابراین، اگر یاد شهدا را گرامی میداریم و کنگره برگزار میکنیم، برای این است که خودمان به شهدا نزدیک شویم؛ چراکه شهدا احیاگر هستند و جامعه را زنده میکنند.
وی ادامه داد: منطق شهید، منطق حسینی است که جان میدهد تا دین خدا جان بگیرد.
جانشین نمایندگی ولی فقیه در سپاه پاسداران همچنین با بیان اینکه شعار انقلاب و جهتگیری انقلابی، به این معنی است که برای دین در مقابل تمام دنیا میایستیم، تصریح کرد: نیامدهایم که به هر قیمتی پیروز شویم و حکومت کنیم؛ بلکه آمدهایم تا دین خدا را پیاده کنیم و در این راه در مقابل هر استکباری میایستیم.
حجتالاسلام حاجی صادقی افزود: افتخار روحانیت شیعه این بوده که علاوه بر راهبری جامعهی دینی، پیشتاز دفاع از دین خدا بوده و هر کجا نسبت به دین خطری احساس کرده، سنگر دفاع از دین را پُر کرده است.
وی به وظیفهی مردم در قبال شهدا نیز اشاره کرد و گفت: وقتی دین خدا به خطر افتاد، شهادتنامهی امام حسین (علیهالسلام) نوشته شد تا فاتحهی اسلام خوانده نشود و دین خدا زنده بماند؛ بنابراین، راه و روش شهدای روحانی نیز، همان راه و روش امام حسین (علیهالسلام) بود.
جانشین نمایندگی ولی فقیه در سپاه پاسداران با تأکید بر اینکه برگزاری کنگرهی شهدا باید برای احیا و حرکت خودِ ما باشد، گفت: شهدا و خانوادهی شهدا، نیازی به قدردانی ندارند؛ چراکه خداوند قدردان آنهاست.
حجتالاسلام حاجی صادقی با بیان اینکه برخی میگویند با برگزاری مراسم و یادوارهی شهدا کام مردم را تلخ نکنید، تصریح کرد: برگزاری اینگونه مراسم، با تلخکاهی همراه نیست؛ چراکه ما وقتی از شهید، شهادت و امام حسین (علیهالسلام) میشنویم، کاممان شیرین میشود، روحمان اوج میگیرد، حیات پیدا میکنیم و زنده میشویم و غصه میخوریم که چرا از کاروان شهدا جا ماندیم.
وی همچنین تأکید کرد: در کنار برگزاری این کنگرهها و گرامیداشت شهدا، باید به آنچه شهدا گفتهاند عمل و از آنچه که شهدا برای آن جان خود را دادهاند، نگهداری کنیم.
حجتالاسلام حاجی صادقی افزود: از امام حسین (علیهالسلام) پرسیدند چه چیز از جان، مال و فرزندانتان برای شما عزیزتر است، فرمودند دین خدا؛ بنابراین، ما نیز امروز برای دفاع از دین خدا، انقلاب و نظام الهی، همهچیز خود را فدا خواهیم کرد.
جانشین نمایندگی ولی فقیه در سپاه پاسداران ادامه داد: در عصری که دشمن به این جمعبندیِ خطرناک رسیده که باید جان انقلاب را گرفت، نه جسم جوانان را، باید از انقلاب و آرمان و هدف شهدا پاسداری کنیم.
حجتالاسلام حاجصادقی افزود: دشمن آمده تا جان انقلاب را بگیرد، رگهای حیاتی انقلاب را بزند و روحیهی انقلابی و جهادی را از ما بگیرد.
وی ادامه داد: دشمن در تلاش است در حوزههای علمیه، دینداری سکولار و بدون روحیهی انقلابی را ساری کند و در دانشگاهها، تفکر دینداری سکولار و نهضت آزادی راه بیندازد.
حجتالاسلام حاجی صادقی تصریح کرد: براساس اطلاعاتی که به دست آمده، استکبار و دشمنان نظام اسلامی میگویند در جریان نفوذ اشتباه کردهایم که جامعهی هدف را فقط نخبگان دانشگاهی قرار دادهایم؛ درحالیکه بسیاری از نیروهای نظام اسلامی ایران، در حوزههای علمیه تربیت میشوند.
وی افزود: رهبر معظم انقلاب نیز در اجلاس خبرگان، در جمع نمایندگان و طلاب و در سخنرانی ابتدای سال، این خطر را هشدار دادند و فرمودند نباید بگذاریم روحیهی انقلابی و جهادی در ما فروکش کند...
جانشین نمایندگی ولی فقیه در سپاه پاسداران با بیان اینکه امروز رسالت بزرگ همهی ما این است که روحیهی انقلابی و جهادی و پیوند امت با ولایت را حفظ کنیم، بر داشتن بصیرت و دشمنشناسی تأکید کرد و گفت: قرآن به ما آموخته که دشمن را بشناسیم؛ ضمن اینکه از دشمن انتظاری جز مکر و حیله نیست.
حجتالاسلام حاجی صادقی افزود: دشمن ما آمریکا و اسرائیل جنایتکار، وهابیت و داعش است؛ اما متأسفانه برخی در داخل بهگونهای صحبت میکنند که شبیه به ادبیات استکبار است.
وی ادامه داد: دشمن سه اصل را بیان میکند که امت بی امام خطر ندارد، امام بی امت اقتدار ندارد و امت متصل به امام شکست ندارد.
جانشین نمایندگی ولی فقیه در سپاه پاسداران بیان کرد: این تحلیل دشمن است؛ بنابراین، میگویند باید نقطهی اتصال امت با ولایت را هدف قرار دهیم.
حجتالاسلام حاجی صادقی خاطرنشان کرد: اگر 37 سال است که انقلاب اسلامی ایران معجزهوار پیش رفته، بهدلیل پیوند امت با ولایت است؛ بنابراین، دشمن ولایتمحوری را هدف قرار داده است.
وی اتصال امام و امت را تضمینکنندهی آینده و زمینهساز ظهور امام عصر (عجلاللهفرجه) دانست و گفت: اتصال امت و ولایت، پیام تمام شهداست و هر کس در راستای تضعیف این پیوند حرکت کند، در جبههی دشمن است.
جانشین نمایندگی ولی فقیه در سپاه پاسداران همچنین به ذکر فضایل حضرت ابوالفضلالعباس (علیهالسلام) پرداخت و با بیان اینکه مقام حضرت ابوالفضلالعباس (علیهالسلام) از تمام شهدا بالاتر است، گفت: برجستهترین امتیاز قمر بنیهاشم (علیهالسلام) ولایتمداری ایشان بود.
حجتالاسلام حاجصادقی به ذکر خاطراتی از دوران دفاع مقدس هم پرداخت و از لشکر 41 ثارالله بهعنوان یکی از برجستهترین و درخشانترین لشکرهای دوران دفاع مقدس نام برد.
وی با اشاره به آزادسازی مهران و بازپسگیری تپههای قلاویزان گفت: شهید حجتالاسلام میثمی نماینده حضرت امام در قرارگاه خاتم نقل میکردند وقتی تصمیم گرفتیم تپههای قلاویزان را که بر مهران مشرف بود پس بگیریم، از فرماندهان لشکرها خواسته شد تا برای این کار داوطلب شوند، اما کسی حاضر نشد تا اینکه حاجقاسم سلیمانی، فرمانده وقت لشکر 41 ثارالله گفت: من دو گردان دارم که خوب گریه میکنند و اهل راز و نیاز هستند؛ با همین دو گردان تپههای قلاویزان را فتح میکنم.
حجتالاسلام حاجصادقی افزود: حجتالاسلام میثمی میگفت: پس از فتح تپههای قلاویزان به سراغ دو گردان حاج قاسم رفتم تا حال وهوای آنها را جویا شوم؛ دیدم در این دو گر دان، 90 طلبهی رزمی تبلیغی حضور دارند.
وی ادامه داد: روحانیت استان کرمان، از پیش از پیروزی انقلاب همواره پیشتاز بودهاند و از جمله شهدای بزرگوار این دیار، شهید باهنر است که در جریان انحراف ایستادگی کرد.
در پایان این آیین نیز، تعدادی از آثار مربوط به شهدای روحانی کرمان رونمایی شد.