در پاسداشت روز سالمند؛
الهی پیر شی!
رضا شمسی - «الهی پیر شی،» این جمله در ناخودآگاه جمعی ما جای گرفته و هر کدام از ما بیش از صدها بار در طول زندگی آن را شنیدهایم و بیشتر از همیشه، زمانی که کودک بودیم.
همه هم میدانیم که معنی مجازی این جمله عبارت از این است که: الهی طول عمرت زیاد شود و دوره سالمندی را تجربه کنی. یک معنی دیگر هم در این جمله مستتر است و آن اینکه: تلقی نیاکان ما از دوره پیری و سالمندی، تلقی خوشبختی بوده است که آن را برای فرزندان خود آرزو میکردهاند. پس فرهنگ سنتی ما دوره سالمندی را نه تنها دوره گرفتاری و سختی نمیدانسته بلکه آن را نعمتی میدانسته که اگر کسی عمرش کفاف میداد و به آن میرسید، سعادتمند تلقی میشد. متون کلاسیک ما در ادبیات فارسی نیز پر است از توصیه به مراقبت از سالمندان و حرمت گذاشتن به آنها. از کلیله و دمنه بگیرید تا شاهنامه و گلستان و بوستان و دیوان حافظ و ... که همه مشحون است از این موارد. و مقایسه کنید با بعضی از فرهنگهای دیگر که پیران و سالمندان را به کوه میبردند تا در کوه تنهایی، جان به جان آفرین تسلیم کنند، و یا در میانه راه قشلاق و ییلاق آنها را به امان خدا میسپردند تا عمرشان سرآید. بنابراین در یک مقایسه کلی میتوانیم به ارزشهای فرهنگ نیاکان خود در حرمتگذاری به پیران و سالمندان ببالیم.
اما اکنون زمانه دیگر شده است و جهان مدرن و پرسرعت، دارد ارزشهای خود را بر جهان اعمال میکند. در این جهان مدرن چه بسا که به سالمندان اعتنای چندانی نشود، خانههای سالمندان گواه چنین بیاعتنایی غیرانسانیاند. براستی آیا خانه سالمندان با همان کوه تنهایی دوران کهن قابل مقایسه نیست؟ در این میانه اما جامعه ما هنوز به این حد از بیعاطفگی نرسیده است ما هنوز به پیران و سالمندان خود احترام میگذاریم و وجود آنها را برکت زندگی میدانیم اما نباید از این نکته غافل بود که جهان مدرن بیرحم است و ممکن است این ارزش پربهامان را ازمان بگیرد، نکته در این است که اگر میخواهیم ارزش نیکوی حرمت گذاشتن به سالمندان را حفظ کنیم باید آن را نهادینه کنیم. اگر در شیوه زندگی سنتی حرمت به سالمندان در خانه معنی میشد، در زندگی مدرن حرمتگذاری به آنها در گستره خانه و شهر معنی میشود. به این منظور باید زیرساختهای شهری فراهم شود و راهکارهای نوین تعامل با سالمندان طراحی و به کار گرفته شود. احترام به سالمندان در جهان مدرن با سهمدهی به آنان در برنامهریزیهای شهری و تعیین جایگاه آنان در فرهنگ عمومی معنی میشود. به عنوان مثال: راننده یک اتومبیل در سطح شهر وقتی به یک سالمند احترام میگذارد، که جلوی قدمهای آهسته او به آرامی براند. یا اینکه برنامهریزان شهری وقتی به سالمندان احترام میگذارند که به عنوان مثال امکانات مناسبی برای اوقات فراهم آنها در یک پارک تدارک ببینند و مواردی از این قبیل، در غیر اینصورت احترام به سالمندان تنها در حد یک شعار خشک و خالی باقی خواهد ماند و این سنت زیبای فرهنگی، یعنی احترام به پیران و کهنسالان نیز مثل بسیاری از ازرشهای زیبای دیگرمان به فراموشی سپرده خواهد شد. خدایی حیف است، سالمندان ما محور عطوفت و موجب فزونی برکت در زندگی ما هستند، آنان را مانند نیاکان خود قدر نهیم تا روی این را داشته باشیم که به فرزندان خود بگوییم: الهی پیرشی.
یادی از گلستان سعدی کردم بیمناسبت نمیبینم با حکایتی از سعدی در همین کتاب مستطاب این مقال را به پایان برم که گفت:
وقتی به جهل جوانی بانگ بر مادر زدم دل آزرده به کنجی نشست و گریان همیگفت مگر خردی فراموش کردی که درشتی میکنی؟
چه خوش گفت: زالی به فرزند خویش
چو دیدش پلنگافکن و پیلتن
گر از عهد خردیت یاد آمدی
که بیچاره بودی در آغوش من
نکردی در این روز بر من جفا
که تو شیر مردی و من پیرزن