تغيير خوب است، اگر بشود!
در شهریور ماه سال 1387 مهدی محبی کرمانی طی نامهای به مهندسین مشاور طرح احیای بافت کهن به موضوعی اشاره میکند که هنوز و همچنان مشکل شهرداری و نهادهای عمومی و دولتی در باززندهسازی بافت کهن و تاریخی کرمان است. توگویی مردم کرمان به قول و قرارهای شهرداری و نهادهای دولتی باور ندارند! و...
از آقای محبی کرمانی که مقدمه نامه یادشده را برای چاپ در اختیار کرمانشهر قرارداد، سپاسگزاریم و بازخوانی این متن را در کنار گفتوگو با شهردار منطقه 5 (بافت تاریخی،)خالی از لطف و اهمیت نمیدانیم.
یادآور میشویم مهدی محبی کرمانی، موسس و اولین مدیرعامل سازمان همیاری شهرداریهای استان کرمان بوده است.
مهدی محبی کرمانی - «عموماً اهل كرمان طالب تغییر وضعاند، خوب یا بد!» این كه این حرف را كی و كجا گفته است چندان مهم نیست، مهم درك هوشمندانه یك خصلت نه چندان شناخته شدۀ كرمانیهاست. لااقل توی یكی دو قرن اخیر و بهخصوص بعد از فجایع قجری و بختیاریها در كرمان، مصادیق بسیاری از این خصلت بروز كرده است.
این حرف را ظاهراً شازده طهماسب میرزا مؤیدالدوله از فرماندهان قجر كرمان گفته است، كسی كه در احوال دوران حكومتش نوشتهاند : «ملك منظم، رعیت آسوده، طرق امن، كاروانیان ایمن، تجار یزد و شیراز و هند باب تجارت باز كردهاند، از هر قسم تافته و بافته میبردند...» شازده معزولاً عازم طهران بوده است و وقتی كه در میانۀ راه بویی از خبر عزل خود میبرد، میگوید : «حمد خدای را میروم و میآید كسی كه زنها پشت چرخها یاد از من كنند ...» و قول بالا هم گویا از خود شازده نبوده است! شازده فقط راوی نقلی از مرحوم آقا (پدر شازده) بوده است.
این تغییرخواهی كرمانیها عمدتاً نباید به تحول خواهی تعبیر شود! در واقع اوضاع آن روزگار كرمان ـ در یكصد و شصت و اندی سال قبل ـ آنچنان وخیم بوده است كه به زعم مردم هر وضعیت محتمل بعدی از وضع موجود بهتر بوده است! درست برعكس فرماندهانی كه فكر میكردهاند بعد از آنها، كسانی خواهند آمد كه مردمان حسرت گذشته را بخورند و پیشینیان را دعا كنند!
در قول بالا قید «خوب» یا «بد» هم حتماً ناظر به همین اوضاع بوده است.
جدا از همۀ عوامل طبیعی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و جمعیتی كه در فروپاشی بافت تاریخی كرمان برشمرده شده است، باید كه جای ویژهای هم برای این خصلت كرمانیها در تاثیر عوامل فرهنگی بر روند فروپاشی بافت قدیم باز نمود. چیزی كه تصور خیلیها تاكنون برعكس آن بوده است! اگر بتوان برای بازسازی و احیای بافت قدیم فرصت متفاوتی بازشناسی نمود، این فرصت را باید در همین خصلت یافت.
یعنی این كه مردم به این باور برسند كه حقیقتاً قرار است در بافت قدیم اتفاقی بیافتد! عجالتاً خوب و بد آن مورد نظر نیست!
چه دقیقاً اوضاع كنونی بافت قدیم شبیه اوضاع دوران شازده طهماسب میرزا است! مردم و خاصه ساكنان و مالكان بافت قدیم تقریباً تمام امید خود را به هرگونه تغییر در بافت قدیم از دست دادهاند.
قریب چهل سال است كه بحث بافت قدیم در كرمان مطرح میباشد. در طول این مدت مردم شاهد تحركات فراوانی ـ لااقل در بحث اقدامات مقدماتی، بررسیها، مطالعات و جمعاوری اطلاعات ـ بودهاند، این همه اما به تغییر محسوس و معنیداری در بافت شهر منجر نشده است.
حالا تقریباً همه مردم با دانشجویان مشتاق معماری، آمارگران حرفهای و نقشهبردارانی كه سه پایههای نقشهبرداری خود را بارها و بارها توی راستههای بافت قدیم برپا كردهاند آشنا هستند. دیدن جوانان خستهای كه با انبوهی پرسشنامه از این در به آن در میزنند و طلبكارانه پاسخ سوالاتشان را از یك پیرمرد كم حوصله میخواهند، دخترانی كه با دوربینهای عكاسیشان آرامش ساباطها را به هم میزنند و مقاماتی كه هراز چند گاهی با خدم و حشم در كنار یك ساختمان بیقوارۀ پنج طبقه در ابتدای یك كوچۀ باریك جلسه میگیرند ... دیگر برای مردم كوچه و بازار بافت قدیم عادی شده است.
واقعیت این است كه باور عمومی مردم كرمان، خاصه ساكنان بافت قدیم این است كه از آتش این اجاق آبی به جوش نمیآید!
تمام مصایب و مشكلات تاریخی بافت قدیم یك طرف، بیاعتمادی و بیتفاوتی مردم نسبت به عملكرد مقامات و آیندۀ بافت قدیم هم یك طرف. مشكل امروز ما در همین بیاعتمادی است. و طبیعی است كه در یك چنین فضایی باز كردن هرگونه حسابی روی همراهی و مشاركت مردم فقط یك تحلیل بی ریشه و صرفاً یك اشتباه خواهد بود. حتی اگر كه مردم به زبان، چیز دیگری بگویند، حتی اگر گوشهای ما چیزی دیگری بشنود.
مردم تاكنون و در اطراف خود شاهد اتفاقات زیادی بودهاند، بهرحال مسافرتهای معمول ـ حتی در حداقل مسافرتهای زیارتی سالیانه ـ آنها را با تغییر شرایط در دیگر شهرها آشنا نموده است. تغییرات شهرهای قدیمی اطراف خود را دیده و یا شنیدهاند. آنچه كه در مشهد مقدس و در اطراف حرم مطهر اتفاق افتاده است، حتماً از نظر تیزبین پیران دور نمانده است. شنیدهاند كه بندرعباس از این رو به آن رو شده است. دیدهاند كه یزد و اصفهان از كرمان جلو افتادهاند. حتی میدانند كه زاهدان دارد از كرمان جلوتر میرود.
و لازم هم نیست راه دوری بروند. تغییرات كیفی و كمّی حول و حوش شهر در بخشهای جدید هم از نظر هیچكس دور نمیماند. جانی آباد و طهماسب آباد سی سال قبل و طاهرآباد 10 سال گذشته را مردم به خوبی بیاد میآورند! ... و این مردم حق دارند كه دولت و شهرداری را در پیگیری مسائل بافت قدیم جدّی نبینند. مردم دیدهاند كه احداث تنها یك خیابان شهید ایرانمنش یك نسل طول كشیده است و هنوز هم ناتمام مانده است و درست در همین شرایط مردم دیدهاند كه یكی رفته است و توی بیابان پل ساخته است تا چند سال بعد بیایند دو سر پل را به جایی وصل كنند!؟...
اینها یعنی كه مردم طالب تغییر وضعاند! و آن قدر كه وضع تغییر نكرده است كه پای خوب و بد آن هم ایستادهاند.
استفاده از این فرصت، میتواند عامل مهمی در بافت قدیم باشد.
شاید فقط خود كرمانیها بدانند كه تا چه حد مردم قدیمی كرمان اهل سوء ظن و بدگمانیاند! حق هم دارند، تمام تاریخ مردم این شهر آكنده از خیانت و جنایت به آنها بوده است. اصلاً چگونه میتوان با كسی كه چشمانش را پای مهماننوازیاش گذاشته است از حسن نیت سخت گفت. اصلاً چگونه به كسی كه نمیبیند میتوان اطمینان داد كه بیاید و با چشم شما ببیند؟!..
هر اقدام سازنده و با هر درجه بالائی از حسن نیت در كرمان باید بر روی بستری از اعتمادسازی صورت گیرد. و هم بدین سبب برای ایجاد هر گونه تغییری در باور مردم نسبت به طرحهای توسعه و حفاظت بافت قدیم ابتدا باید اعتماد مردم را به باور كردن اصل اقدام جلب نمود. یعنی كه مردم باور كنند كه قرار است یك اتفاقی و متفاوت از اتفاقات گذشته بیفتد و حتماً هم میافتد! چه خوب، چه بد!..