جمعه 13 مهر 1403
  • فرهنگ و هنر
  • شماره خبر: 9608079
  • 28 شهریور 1398
  • 12:04
  • امتیاز:5/4
  • امتیاز شما
تا 2 سال پیش کسی نمی‌دانست من کرمانی‌ام

افسانه شعبان‌نژاد در حاشیه کارگاه داستان نویسی در فرهنگ‌سرای ماه بنی‌هاشم کرمان:

تا 2 سال پیش کسی نمی‌دانست من کرمانی‌ام

مرجان افشاری راد: پنج شنبه گذشته فرهنگ‌سرای ماه بنی‌هاشم کرمان میزبان دکتر افسانه شعبان‌نژاد شد تا در حضور این نویسندۀ کودک و نوجوان یک کارگاه شعر و داستان برگزار شود.

این کارگاه که  به همت فرهنگ‌سرای ماه بنی‌هاشم و با عنوان «ارنگ، ارنگ، بگو چه رنگ» برگزار شد، با نوشتن داستان کوتاه،  امضای کتاب توسط نویسنده، اهدای جوایز برندگان دل‌نوشته‌ای به امام زمان(ع) و تقدیر از برگزیدگان داستان‌نویسی همراه بود. برگزاری این کارگاه همچنین بهانه‌ای شد تا با افسانه شعبان نژاد گفت‌و‌گوی کوتاهی انجام دهیم. در این فرصت می‌خواهم از ایشان چند سوال کاربردی بپرسم که شاید بعضی علاقه‌مندان به ادبیات کودک و نوجوان را به‌کار آید، بنابراین از او که هم‌اکنون مسوول شعر انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است می‌پرسم:
شاعرانی که از تهران دور هستند و ارتباط کمتری با مرکز دارند اگر مجموعه‌های آماده‌ای داشته باشند، چطور می‌توانند با کانون ارتباط برقرار کنند؟ آیا کانون برای شاعران دور از مرکز ضوابط خاصی دارد؟
او پاسخ می‌دهد: کارهای زیادی از شهرستان‌های مختلف به دست ما می‌رسد که خیلی از آن‌ها نیز چاپ می‌شود، کانون معیارهایی برای چاپ دارد و کمی هم سخت‌گیر است؛ دوست دارد بهترین را ارایه بدهد، اما محدودیت خاصی برای دوستان شهرستانی ندارد. حتی تا سال پیش این محدودیت بود که می‌گفتند از کسی کتاب چاپ می‌کنیم که حتما یک کتاب چاپ شده داشته باشد. ولی امسال این محدودیت را هم برداشتند و هر کس که مجموعه شعر آماده دارد، باید خودش تلاش و پیگیری کند و کارش را بفرستد در کانون مورد بررسی قرار می‌گیرد و اگر معیارهای لازم را داشت حتما چاپ خواهد شد معیارهای کانون چیز خاصی نیست جز پذیرش شعر ناب برای کودکان و نوجوانان.
در ادامه از این نویسنده کرمانی که تجربیاتی در حوزه بازنویسی آثار ادب فارسی برای کودکان دارد، می‌پرسم:
چند سالی است جریانی راه افتاده که آثار بزرگ ادبیات کلاسیک فارسی را برای کودکان و نوجوانان بازنویسی می‌کنند. شما این کار را تایید می‌کنید؟
و او می‌گوید: بله من خودم دبیر دو تا از این پروژه‌ها بودم؛ یکی شاهنامه و دیگری قصه‌های مثنوی که خیلی کارهای خوبی هم ارایه شد؛ چه از لحاظ کتاب‌سازی خیلی کارهای مناسبی بودند. برای این‌که بچه‌ها با ادبیات کلاسیک آشنا بشوند. ما گاهی وقت‌ها باید این کار را انجام  بدهیم. یعنی باید آثار بزرگ ادبیات کلاسیک را به سطح آن‌ها برسانیم برایشان قابل فهم باشد. همین قدر که بچه با اسم مثنوی یا شاهنامه آشنا شود خیلی مهم است که توجه کند و بزرگتر که شد به سمت اصل کتاب می‌رود و آن‌را می‌خواند. البته این کار به شرطی خوب است که به‌طور مناسب نوشته شود، ارزش اثر اصلی را پایین نیاورد. من هم در این پروژه از نویسنده‌هایی استفاده کردم که جزو افتخارات ادبیات ونوجوان هستند و مطمئن بودم که حتما کاری در شان شاهنامه و مثنوی انجام می‌دهند.
گفت‌و‌گوی ما که به این‌جا می‌رسد، با خودم مرور می‌کنم که: کرمان علاوه بر شعبان نژاد، در حوزه‌ی ادبیات کودک و نوجوان چهره‌های نام آشنایی دیگری هم دارد، آقای مرادی کرمانی، احمدرضا احمدی و... اما به نظر می‌رسد آن‌طور که باید و شاید شهر کرمان از وجود نویسنده-هایش استفاده نکرده؛ به این معنا که بین این بزرگان با انجمن‌های ادبی یا اشخاص  برای کشف استعدادها تعاملی ایجاد نشده. 
این مساله را با خانم شعبان نژاد به شکل گلایه می‌پرسم که: چرا در ایجاد این تعامل نکوشیده‌اند؟ در حالی‌که در شهرهای دیگر نمونه‌هایی بوده و می‌باشند که این تعاملات را دارند؟
پاسخ شاعر ما این است:
من فکر می‌کنم به احتمال زیاد از آن‌ها که شما می‌گویید، خواسته‌اند، تقصیر مسوولین کرمان است که از ما هیچ وقت چیزی نخواستند تا دو سال پیش اصلا کسی نمی‌دانست من کرمانی هستم. شما خودتان می‌دانید که بضاعت یک شاعر یا نویسنده در حدی نیست که بتواند خودش این کارها را انجام دهد. در مورد استعدادهایی که شما می‌فرمایید باید به این‌ها کمک شود باید بگوییم که خود من وقتی شروع به کار کردم خودم پیگیر کارم بودم. تازه آن موقع که من شروع کردم اصلا در کرمان کسی وجود نداشت که به من کمک کند من یک جوان 18 -17 ساله بودم که همیشه کارهایم را از اینجا پست می‌کردم هر آن برای آقای رحماندوست ایشان نظر می‌داند برایم اصلاح می‌کردند و می-فرستادند می‌خواهم بگویم بچه‌هایی که استعداد دارند نباید دایما منتظر باشند که یک نفر دنبال آن‌ها بیاید، باید خودشان دنبال کار خودشان باشند. الان خیلی با زمان من فرق دارد بچه‌ها ارتباط اینترنتی دارند، محافل ادبی و کتابخانه-های زیادی هم وجود دارد، تعداد زیادی هم کتاب در حوزه‌ی کودک و نوجوان چاپ شده به نظر من این بهانه است.
می‌خواهم از  کسانی که در مدت سکونتش در شهداد یا کرمان بر او تاثیرگذاشته‌اند، کسانی را نام ببرد که می‌گوید: 
اول از همه پدرم؛ او خیلی به شعر علاقه داشت اصلا ذهن موزنی داشت. بعضی وقت‌ها حرف زدنش هم با قافیه و شعر بود. پدرم که جای خودش را دارد اما علاوه بر او دو نفر از دبیرهای ادبیات خیلی در ذهنم مانده‌اند؛ خانم فنایی مدرسه معین وآقای آل طاها در دبیرستان پروین. هر دوی این بزرگواران از مشوق‌های من بودند. و همیشه به من می‌گفتند ما منتظر روزی هستیم که کتاب‌هایت در کتاب فروشی‌ها ببنیم بعد از همه‌ی این‌ها هم که معلم اصلی من مصطفی رحماندوست است و من هنوز هم اگر بخواهم کتابی را به چاپ برسانم حتما ایشان باید ببینند و اگر نظرشان واقعا مثبت باشد من کار را چاپ می‌کنم اگر نقدی روی کارهایم داشته باشند که سعی می‌کنم اشکال را در کارهایم برطرف کنم. 
گفتنی است افسانه شعبان‌نژاد متولد 1342شهداد کرمان است که تا کنون حدود 120 عنوان کتاب در حوزه شعر و داستان کودک و نوجوان منتشر کرده است. خیلی از ما نام او را به خاطر آثاری که از او در کتاب‌های درسی خوانده‌ایم به خاطر داریم. شعبان نژاد افتخارات و جوایز متعددی نیز کسب کرده که از جمله آنها   کاندیدا شدن برای دریافت جایزه آسترید لیندگرن می‌باشد که معتبرترین جایزه ادبی جهان در بخش کودک و نوجوان ‌است.

0