جمعه 13 مهر 1403
  • فرهنگ و هنر
  • شماره خبر: 9609142
  • 11 تیر 1399
  • 12:30
  • امتیاز:5/4
  • امتیاز شما
تئاتر محفل اندیشیدن است

گفت‌و‌گو با مجید عتیق، کارگردان تئاتر

تئاتر محفل اندیشیدن است

علیرضا فدایی کرمانی- کرونا این روزها تقریبا همه‌ی فعالیت‌های هنری را به تعطیلی کشانده، بنابراین کمتر حرفی از اجرا و عمل به میان می‌آید، در مقابل اما فرصتی فراهم آمده تا هنرمندان به بازنگری خود و شرایط خود بپردازند و حرف‌های کلی‌تری را مطرح کنند. با این مقدمه با مجید عتیق گپی زده‌ایم که در تئاتر کرمان چهره‌ی شناخته شده‌ایست و نیاز به معرفی ندارد. عتیق در این گفت‌و‌گو خاطرات حرفه‌ای‌اش را با نگاه تحلیلی و انتقادی گره زده است.

داستان علاقه‌مند شدن شما به تئاتر از کجا شروع شد؟
شاید نتوانم به این سؤال پاسخ دقیقی بدهم چون این اتفاق چیزی شبیه دلباختگی نیست که در آدم با یک نظربازی یا یک هم‌نگاهی شروع بشود. به گمان من این اتفاق ماحصل یک کنش و واکنش متقابل با پیرامون فرد هست که شکل می‌گیرد و طی یک روند زمانی ممکن می‌شود؛ همزمانی‌اش با این مورد که فرد احساس می‌کند چیزی برای گفتن یا نشان دادن دارد و این احساس که من حرفی یا چیزی برای گفتن دارم ترکیبی را در طی زمان می‌سازد به اسم هنرمند.
البته گاهی داستان‌سازی‌هایی هم افراد مشهور در زمینه‌های هنر و ورزش دارند که مثلاً از خانواده فقیر و بیچاره‌ای بودند که با سختی و زحمت به درجات بالا رسیدند و این داستان‌ها چون معمولاً با واقعیت کلی‌ای به اسم زندگی فرسنگ‌ها فاصله دارد معمولاً باورپذیر نیستند و خنده‌دار به نظر می‌آیند. 
واقعیت به ما می‌گوید انسان ترکیبی از داشته‌ها و نداشته‌ها ورنج‌ها و شادی‌هاست؛ پس با دیدگاهی که قبل‌تر گفتم این فرایند احتمالاً برای من هم رخ داده و در همان دوران کودکی تحت تأثیر متقابل در یک زمان خاص با جامعه و محیط پیرامونی‌ام خط سیر زندگی‌ام به سمت آرتیست شدن رفته است ولی جالبش اینجاست که علاقه من در ابتدا به هنر تئاتر نبود، چون در شرایط مواجهه‌ی هنر را با سینما شناختم ولی شرایط زیست پیرامونی نسبت به مرکز و نبود دلخواسته‌هایت در تمام طول زندگی یک فرد، در این سرزمین سوقت می‌دهد تا علاقه‌های خودت را در اشکال دیگر هم پیگیری کنی که من حوزه‌ی تئاتر را در کنار سینما انتخاب کردم، البته این نبودها همچنان ادامه دارند و چون این مصاحبه در مورد فعالیت‌های تئاتری من هست لزوماً فقط در این حوزه انگار باید پاسخ‌گو باشم.
اولین حضور رسمی شما در صحنه‌ی تئاتر به چه سالی برمی‌گردد و از حال و هوای آن دوران برای‌مان بگویید؟
به‌طور دقیق باید بگویم اولین حضور صحنه‌ای من سال 1363 رخ داد که به‌عنوان بازیگر در نمایشی با عنوان حسنک وزیر حضور داشتم. 
جالب هست که این اولین حضورم هم‌زمان شد با جشنواره‌ی تئاتر که در آن سال‌ها به شکل منطقه‌ای برگزار می‌شد و برگزیدگان به جشنواره‌ی تئاتر فجر که تازه شکل گرفته بود معرفی می‌شدند که آن سال من در یکی از این جشنواره‌ها با سن خیلی کم شرکت کردم.
و این‌که حال و هوای تئاتر در آن دوران چگونه بود خیلی راحت می‌شود گفت مثل حالا خوب نبود،  دلیل هم دارد اینکه یک انقلاب شکل گرفته بود و طبعا قرار بود در همه‌ی شئون، از جمله در فرهنگ و هنر تغییراتی به وجود بیاورند و عملاً کسی به فکر سازمان‌دهی تشکل‌های مورد نیاز هنرمندان و روندسازی برای تعریف شغلی در هنر و ساخت زیرسازهای مورد نیاز نبود و کلاً چیزی به اسم گروه تئاتری منسجم یا انجمن‌ها و دیگر تشکل‌هاوجود نداشت. ادارات ارشاد با گردهم‌آوردن هنرمندان، نمایش‌هایی با عناوین و مضامین بیشتر مذهبی و انقلابی شکل می‌دادند؛ در کنارش آموزش و پرورش با راه‌اندازی مراکزی به اسم امور تربیتی تلاش داشت تا هنرمندان متعهد تربیت کند که در آنجا اساس برآموزش هنرها بود و گاهی اجرا و ارائه‌ی آثار به شکلی محدود و با تفکیک‌های جنسیتی و من و خیلی از همکاران امروزی‌ام در این دوره‌ها شرکت کردیم که خوب است یادی کنم از اولین معلم خودم در این زمینه جناب آقای پژوهش (کرواغلی نسب) که دین بزرگی بر عهده من وهم‌نسل‌های من دارد، آنچه به خاطر دارم طرف دیگر هم دانشگاه و جهاد دانشگاهی بود که یکی می‌خواست شکل روشنفکری تئاتر و دیگری شکل مردمی تئاتر را حفظ کنند، به‌طور کلی می‌شود گفت هنر تئاتر و اصولاً همه هنرها تحت سیطره‌ی دولتی و حاکمیتی بود و استقلال هنری خاصی وجود نداشت و اگر هم کار مستقلی انجام می‌شد معمولا نادیده گرفته می‌شد یا مجوزی برای نمود عمومی نداشت. البته این‌ها را که می‌گویم ذکر تاریخ هست و به‌طور کلی اگر نقدی بر آن دوران باشد به‌طور خاص از دیدگاه من این هست که تحولات تحت تأثیر انقلاب فرصت مناسبی برای تعریف هنر به‌عنوان شغل و دریافت تسهیلات از نظام تازه بود که مهم هم بود اما عملاً فرصت‌سوزی شد و معمولاً آدم‌ها به دنبال نمد برای کلاه خود شدند تا سایبان عمومی برای همه. البته و متأسفانه، بعضا این مورد همچنان به‌عنوان یک فرهنگ نامراد، ادامه دارد.
در حوزه آسیب‌شناسی از منظر شما بزرگ‌ترین ضعف‌های تئاتر کرمان چیست؟
بهتر است بدانیم ما در یک کل به نام کشور ایران زندگی می‌کنیم، بنابراین بسیاری از ضعف‌های تئاتر ما ضعف‌های تئاتر کشور هستند، در پاسخ سؤال قبل سعی کردم به شکل مختصری توضیح بدهم که ما میراث‌دار چه فرهنگی در حوزه‌ی هنر هستیم که متاسفانه آمران این میراث هم در طی زمان هیچ تغییر خاصی را نپذیرفته‌اند و حاضر هم نیستند با جامعه‌ی هنری در یک تعامل قرار بگیرند. اگر به سنت مدیریت فرهنگی و هنری در این چند دهه نگاهی بندازیم متوجه می‌شویم که به لحاظ نگاه به هنر مثلاً بین مدیری که در سال‌های دهه 60 سکان‌دار فرهنگ و هنر بوده است با مدیری که در دهه 90 باید این کشتی را به سرمنزل مقصود برساند، از منظر ساختاری و روند مدیریتی هیچ فرقی نیست؛ چرا که به‌جای مواجهه با حقایق و رفع موانع به حفظ شرایط و خوشامد بالادست فکر می‌کنند ولی واقع امر این است که هنر و خصوصاً تئاتر ذات تسلیم‌پذیر ندارد، چون برگرفته از اندیشه است و اندیشه شکلی سیال دارد و سیالیت بند پذیر نیست این هیچ ربطی به شخص هنرمند ندارد این یک کنش سیستماتیک در هنر است، یکی از دلایلی که همه سرمایه‌گذاری‌های دولتی در سراسر دنیا در حوزه‌ی هنر برای در اختیار گرفتنش تقریباً ناموفق است، همین سیالیت هنر است و این امری است که درک نشده و فکر می‌شود با اساسنامه و دستورالعمل و ممیزی و چند برگ کاغذ و چند ده جلسه مشکلات هنری برطرف می‌شوند که عملاًمی‌بینیم نه‌تنها این اتفاق نمی افتد بلکه بر مشکلات افزوده می‌شود، البته باید یادآوری کنم بین هنرها فاصله فقط در شکل اجرای آن‌هاست نه در ساماندهی تشکلی و ساخت ذهنی هنرمندان، به‌طور کلی باید بگویم ضعف تئاتر ضعف سازمانی است و اولین و ضروری‌ترین اقدام به‌جای هر کاری تلاش برای تعریف شغلی و تسهیلات خدمات شغلی در این حوزه است نه‌تنها در تئاتر در همه هنرها این ضروری‌ترین راهکار برای رفع مشکل‌هاست، بعد از رفع آن می‌شود راجع به بقیه مشکلات مثل موارد سخت‌افزاری همچون تالارها و نمایشگاه‌ها و ... و حتی تکنیک و محتوی و این‌طورچیزها حرف زد.
به‌عنوان کسی که سال‌ها در آموزش تئاتر فعالیت داشته است آیا استانداردهای تدریس تئاتر در آموزشگاه‌ها و ... کرمان رعایت می‌شود و این مراکز آموزشی دارای خروجی مناسبی هستند؟
نکته جالب اینجاست من هیچ‌گاه و در هیچ آموزشگاه هنری مدرس تئاتر نبوده‌ام و صرفاً در قالب یک اثر اجرایی و به افراد علاقه‌مند بدون دریافت هزینه آموزش‌هایی که دانشش را داشتم ارائه داده‌ام ولی منافی آن نیست که آگاهی نسبت به بخش آموزش نداشته باشم چه در شکل آموزشگاهی‌اش چه در شکل دانشگاهی‌اش. بگذارید واضح‌تر بگویم: به‌گمانم من جزو معدود مخالفان راه افتادن رشته‌ی دانشگاهی تئاتر در کرمان بوده و هستم، چون در شهری که هیچ زیرساخت و بودجه تعریف شده‌ی اجرای نمایشی ندارد، راه انداختن دانشگاه در این رشته بیشتر شبیه یک شوخی است و مهم‌تر اینکه هنگام راه‌اندازی فرهنگ خاص تئاتر در این شهر نادیده گرفته ‌شده‌است که یکی از مهم‌ترین‌هایش فرهنگ حفظ حرمت‌ها بود که سیستم دانشگاهی این فرهنگ را به‌راحتی از بین می‌برد، چون مبنای دانشگاه صرفاً یک آموزش کلاسیک در حوزه‌ی دانشی تئاتر هست نه پرورش هنرمند تئاتر و این افتراق در طی زمان باعث توهم «خودآرتیست‌بینی» در بین محصلین شده است و بیشتر باری بر دوش تئاتر کرمان خواهد شد نه راهگشای آن.
اما در خصوص آموزشگاه‌ها باید بگویم با این‌که می‌توانند یکی از مهم‌ترین عناصر تربیت آرتیست در حوزه‌ی تئاتر باشند شوربختانه به دلیل عدم تمکن مالی و حمایت همیشه با مشکلات عدیده‌ای روبرو هستند، به‌طوری‌که گاهی مجبور می‌شوند دست به اقدامات عجیب و غریبی هم بزنند، مثلاً برگزاری ورک‌شاپ‌های تاق و جفت با حضور اساتید نامدار پایتخت‌نشین که به‌واقع هیچ ثمری از آنها تا کنون دیده نشده است؛ حقیقت این هست تئاتر کرمان درگیر نام نیست درگیر نان است و این در حوزه‌ی آموزش هم رسوخ کرده و کیفیت آموزش راتحت‌الشعاع قرار داده است.
جایگاه تئاتر کرمان را در چه سطحی در کشور ارزیابی می‌کنید و چه دورنمایی را برای تئاتر کرمان متصوراید؟
سطح تئاتر کرمان در مقایسه عادلانه و برابر با بقیه‌ی مناطق کشور نه‌تنها متنزل‌تر نیست بلکه گاهی اوقات از منظر تفکری و آگاهی‌های هنری بالاتر هم هست اما این یک نمایه‌ی کلی است و تعریف درون اجتماعی؛ اما آنچه به‌عنوان نمود عینی درباره سطح تئاتر کرمان می‌توان گفت، ناهمگونی بین توان هنری هنرمندان این عرصه و سخت‌افزار موجود مثل تالار مناسب و مکان مشخص اجرای تئاتر، و همچنین پرداخت کمک‌هزینه‌های معمول و... با کلان‌شهرهای دیگر است که در این مقایسه در سطح بسیار تا بسیار نازلی قرار داریم. 
و اما این‌که چه دور نمایی را می‌توانم متصور باشم، باید بگویم که نه من و نه هیچ‌کس دیگری نمی‌توانیم از دور نمایِ خوبی برای آینده هنرِ کرمان رونمایی کنیم، چون هرچه پیش می‌رویم صرفاً آه و افسوسی بر گذشته‌هاست ما به‌جای پیش رفتن، بیشتر فرو می‌رویم ولی از طرفی هم مهم این است که باید امیدوار بود چون گزینه‌ی آرامبخش دیگری جز امیدواری نداریم، امیدوار به اینکه روزی در شرایطی کار کنیم که رنج هنر و هنرمند پایان یابد.
اگر مطلب خاصی هست بفرمایید؟
خیلی دوست دارم به همکارانم بگویم که تئاتر نمایش قدرت‌نمایی ما بر تسلط تکنیک نیست، تئاتر محفل اندیشیدن است یک رویداد تعاملی و اجتماعی است و درک آن صرفاً توسط افراد درگیر در آن شکل میگیرد. تئاتر دستورالعملی نیست، وامانده هم نیست اما به‌خوبی می‌تواند یکی از مظاهر فرهنگ در هر جامعه‌ای در هر جای دنیا باشد، پس این گوی و میدانع تنها برای هنرمندهای درگیر در این حوزه نیست پس دست یاری همگان، آن را جلا می‌دهد و بارور می‌کند و واجب است به یک نکته در اینجا شاره کنم و آن اینکه اخیراً دوستان و همکاران ما تشکلی به نام خانه‌ی هنرمندان را راه‌اندازی کرده‌اند. من با اینکه با جزئیاتی در چگونگی شکل ساختاری این تشکل افتراق دیدگاه‌هایی دارم، ولی امیدوارم بتوانیم همه در کنار هم این مهم را به سامان برسانیم فارغ از نام افراد صرفاً برای دستیابی به یک تشکل صنفی.
آیا این روزها نمایشی برای اجرا دارید؟
بله، تلاش بسیاری داشتم بعد از گذشت چهار پنج سال سخت با شرایطی تحمیل شده، بتوانم امسال نمایشنامه‌ای را با عنوان «سه پری» برای اجرای عموم آماده کنم و خردادماه به صحنه ببرم که متأسفانه با به وجودآمدن پاندومی کووید 19 همه برنامه‌ریزی‌هایم با مشکل مواجه شد و به همین دلیل، تعدادی از همکارانم را نیز دیگرنمی‌توانم همراه داشته باشم و بیشتر از سه ماه هم هست که تمرینات‌مان عملاً تعطیل‌شده و فقط امیدواریم به آینده که اگر فرصت مناسبی پیش آید، این اثر را به اجرای عمومی برسانم.

0